تووی خودم غرقم هرچند دریا نیست از بس که جون کندم تووی خودم جا نیست
هیچ چیز زیبا نیست من از خودم بیزار من با خودم قهرم با این در و دیوار
این ماه دارد با خودش هرشب مدارا می کند مهتاب میزاید به درد لبخند زیبا میکند
من می شناسم درد را پس کوچه های سرد را شب پرسه های تلخ با این مردم ولگرد را
فرهاد من من رو هی بی ستون تر کرد دنیای من بد بود بد بود بدتر کرد
روزای من بارون توو برکه ام کم داشت هر دم که دردم بود یک گام کمتر داشت
این ماه دارد با خودش هرشب مدارا می کند مهتاب میزاید به درد لبخند زیبا میکند
من می شناسم درد را پس کوچه های سرد را شب پرسه های تلخ با این مردم ولگرد را
***
من می شناسم درد را پس کوچه های سرد را شب پرسه های تلخ با این مردم ولگرد را
فرهاد من من رو هی بی ستون تر کرد دنیای من بد بود بد بود بدتر کرد
روزای من بارون توو برکه ام کم داشت هر دم که دردم بود یک گام کمتر داشت
این ماه دارد با خودش هرشب مدارا می کند مهتاب میزاید به درد لبخند زیبا میکند
من می شناسم درد را پس کوچه های سرد را شب پرسه های تلخ با این مردم ولگرد را