دیدگاه کاربران
دیدگاهی یافت نشد .
روسری سر نکن ای دختر گیسو رقصان باید این قصه به دیدا تو زیبا شود
رقص بر ما کن و لبخند بزن شاید که دشت خشکیده به لبخند تو دریا شود
باز کن‌پنجره را حانه پر از عطر شود چین بده دامن خود را درباد
چادر غم که نه پیراهن گلدار بپوش می شود عاشق چشمان تو باشد صیاد
به دل شهر برو چرخ بزن بی تردید بوی گل های تنت را به خیابان برسان
شهر را دوره کن و شعر بگو شعر بخوان نابسامانی ما را تو به سامان برسان
**
ترس را دغدغه با دلهره را دور بریز حرف‌هایی که نگفتی همه را جار بزن
پای آیینه برو ماه تر از ماه تویی عشق را قاب کن و بر در و دیوار بزن
باز کن پنجره را خانه پر از عطر شود چین به دامن خود را در باد
چادر غم که نه پیراهن گلدار بپوش می شود عاشق چشمان تو باشد صیاد
به دل شهربرو چرخ بزن بی‌تردید بوی گلهای تنت را به خیابان برسان
شهر را دوره کن و شعر بگو شعر بخوان نابسامانی ما را تو به سامان برسان