متن آهنگ سایه خورشید
ای واژه ی بی معنی رویایی بی تعبیر
آغاز ترین پایان آزادترین تقدیر
از قلب تو می روید نبض غزلی تازه
پنهان شده ای در من گمنام پر آوازه
تو سایه ی خورشیدی تو بوسه ی در بحران
تو دلهره ای آرام مهتاب تر از باران
آرامش طوفانی میسازی و ویرانم
رسوایی راز آلود می پوشی و عریانم
***
من حادثه بر دوشم من عشق نمی دانم
در هیچ تمامم کن تا زنده شود جانم
ای واژه ی بی معنی رویایی بی تعبیر
آغاز ترین پایان آزادترین تقدیر
من را تو به خود خواندی معشوقه ی ناخوانده
دل را به ازل بسپار یک دم به ابد مانده