متن آهنگ سوگواران خموش
سوگواران تو امروز خموشند همه
که دهان های وقاحت به خروشند همه
گر خموشانه به سوگ تو نشستند رواست
زان که وحشت زده ی حشر وحوشند همه
زان که وحشت زده ی حشر وحوشند همه
آه از این قوم ریایی که درین شهر دو روی
آه از این قوم ریایی که درین شهر دو روی
روزها شحنه و شب باده فروشند همه
باغ را این تب روحی به کجا برد که باز
***
قمریان از همه سو خانه به دوشند همه
خانه به دوشند همه
ای هران قطره ز آفاق هران ابر ببار
ای هران قطره ز آفاق هران ابر ببار
بیشه و باغ به آواز تو گوشند همه
گر چه شد میکده ها بسته و یاران امروز
مهر بر لب زده وز نعره خموشند همه
به وفای تو که رندان بلاکش فردا
جز به یاد تو و نام تو ننوشند همه
جز به یاد تو و نام تو ننوشند همه
جز به یاد تو و نام تو ننوشند همه