دیدگاه کاربران
دیدگاهی یافت نشد .
یه باغ بارون زده ام که عطر آسمون دارم
شهید بی نام و نشون پیر دارم جوون دارم یه دشت سبز و ساده ام تو کاکلهای گندم هاش
رد هزارتا کاکل خفته به خاک و خون دارم کجا توو حوض کاشی هاش آبی دریا میبینی
کجا رو طاق زردی هاش گنبد مینا میبینی بذار که ساده تر بگم چشم و دل تو روشنه
که دستهای امن خدا پناه آخر منه خدا کنه چراغ شهر غصه پر نور باشه
دعا کنید توو این روزها بلا ازش دور باشه کنار چشمه ماه میاد با مهربونی میشینه
کجا توو آینه کایهاش بغضهای کهنه میشکنه سرتاسر خیابونهاش چراغ لاله روشنه
یه جای خاک و خط بکش که وصله تنت بشه یه گوشه وایسا گریه کن یه روزی میهنت بشه
بذار که ساده تر بگم چشم و دل تو روشنه که دستهای امن خدا پناه آخر منه
رد هزار باد کبود رو ساقه هام رو تنمه اما فقط دلم میخواد بلند بگی میهنمه
***
دعا کنید توو این روزها بلا ازش دور باشه کنار چشمه ماه میاد با مهربونی میشینه
کجا توو آینه کایهاش بغضهای کهنه میشکنه سرتاسر خیابونهاش چراغ لاله روشنه
یه جای خاک و خط بکش که وصله تنت بشه یه گوشه وایسا گریه کن یه روزی میهنت بشه
بذار که ساده تر بگم چشم و دل تو روشنه که دستهای امن خدا پناه آخر منه
رد هزار باد کبود رو ساقه هام رو تنمه اما فقط دلم میخواد بلند بگی میهنمه