دیدگاه کاربران
دیدگاهی یافت نشد .
میپیچه صدای تو یه جوری تو سرم
انگاری من از تموم شهر تنها ترم
این خونه درو دیوارشم با من بدن
بعد از تو بدم اومد من از قدم زدن
این حالی که من دارم بشه نهایتا
چند روزی سر کنم با این دل بی طاقتم
مثل تو دیگه تکرار نمیشه واسه من
به هر در زدم بفهمی که من عاشقم
رسمش نبود بری از دل من تو بی خبر
شوکه شدم خودمو به نفهمی میزنم
زهر کردی تو به کام این دلم دنیا رو باز
به دل میگم عیبی نداره تو بسوز بساز
***
پر پر زدم جلوی چشمات منو دیدی ولی
خیره شدی به فکر چی بودی تو دم دمی
من از تو نداشتم انتظاری از خودم دل گیرم
که چه آدمهای بودم دورم
رسمش نبود بری از دل من تو بی خبر
شوکه شدم خودمو به نفهمی میزنم
زهر کردی تو به کام این دلم دنیا رو باز
به دل میگم عیبی نداره تو بسوز بساز