متن آهنگ زاده ی مهر
ای نور سحر چکیده از مضرب تو تاریخ گرفته درس از مکتب تو
ماه رمضان به بودنت مینازد
تا هست طنین ربنا بر لب تو تا هست طنین ربنا بر لب تو
احساس عروج تار و دفتر سازد
احساس عروج تار و دفتر سازد تاریخ سزاوار تب پروازت
تا شعله ی عشق در دل هنجره است
سر میرود از ضعف صداها زلف های از باده ی عشق خورده ای و مستی
وقتیکه تو بغض میکنی معلومست