متن آهنگ زیر بارون
سحر ز هاتف غيبم رسيد مژده به گوش
که دور شاه شجاع است می دلير بنوش
شد آن که اهل نظر بر کناره میرفتند
هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش
به صوت چنگ بگوييم آن حکايتها
که از نهفتن آن ديگ سينه میزد جوش
**
شراب خانگی ترس محتسب خورده
به روی يار بنوشيم و بانگ نوشانوش
ز کوی ميکده دوشش به دوش میبردند
امام شهر که سجاده میکشيد به دوش
دلا دلالت خيرت کنم به راه نجات
مکن به فسق مباهات و زهد هم مفروش
محل نور تجليست رای انور شاه
چو قرب او طلبی در صفای نيت کوش
**
بجز ثنای جلالش مساز ورد ضمير
که هست گوش دلش محرم پيام سروش
رموز مصلحت ملک خسروان دانند
گدای گوشه نشينی تو حافظا مخروش