شب که میشه ستاره ها
تو قلب من پا می ذارن
یواشکی ردشون و
رو تن شب جا میذارن
باز دوبار یکی می شیم
من و تو و ستاره ها
پس می زنیم دست شبو
پا میذاریم تو شهر ماه
شهری که حرف آدماش
نا مهربونی نباشه
رو تن هر ثانیه ای
عطر جوونی بپاشه
میگن ستاره ها توشب
حریف تاریکی میشن
سوسویی می زنن ولی
باجی به خورشید نمی دن
میگن که مهتاب شبا
دچار یه ترس بده
ساعت بیداری اون
لحظه ی خواب و بلده
مردن شب تولد
دستای گرم خورشیده ست
کشتی شب به گل نشست
ماه ترانه هام شکست
یواشکی ردشونو رو تن شب جا میذارن