مرگ من روزی فرا خواهد رسید
در بهاری روشن از امواج نور
در زمستانی غبار آلود و دود
یا خزانی خالی از فریاد و شور
دیدگانم همچو دالان های تار
گونه هایم همچو مر مر های سرد
ناگهان خوابی مرا خواهد ربود
من تهی خواهم شد از فریاد درد
***
گونه هایم همچو مر مر های سرد
ناگهان خوابی مرا خواهد ربود
من تهی خواهم شد از فریاد درد