دلم تنگ شد برات بس کن چقد دعوا و لج بازی
من آروم بودم اون روزا داری از من چی میسازی
یه فکری واسه درمون من تنها و بی کس کن
من آروم بودم اون روزا دارم داغون میشم بس کن
چیکار کردی با قلبامون که بی تابی و من خسته
محبت کن بهم عشقم دارم دق می کنم بسه
**
چی میسازی از اون مردی که بود محجوب و با احساس
بجای سفره ای از عشق همش تو خونمون دعواس
دلم تنگ شد برات بس کن مگه قلب تو از سنگه
این آدم رو نمی شناسم دلم واسه خودت تنگه
نجنگ با من قبول دارم همین حالا تو پیروزی
چطور باور کنم امروز تو اون انسان دیروزی
چیکار کردی با قلبامون که بی تابی و من خسته
محبت کن بهم عشقم دارم دق می کنم بسه