دیگه دستام نمیلرزه
رد که میشی از کنارم
گاهی یادم میره اسمت
من دیگه دوست ندارم
دیگه بهت حسی ندارم
فکرت از سرم پریده
ببین عاشق دیوونت
دیگه از تو دل بریده
همون بهتر که رفتی
تا دل من باز تنها شه
تو قلبی رو شکستی که
میتونست عاشقت باشه
عاشقت بودم تا وقتی
مال هیچکسی نبودی
تا نبود حلقه تو دستت
یه غرور نحس بود
گریه و افسردگی هام
شب و پرسه تو خیالت
آرزوی تورو داشتن
همه ی اینا حلالت
این فراموشی تمومه
زندگیمو زیر و رو کرد
مگه میشه زندگی رو
از یه جا تازه شروع کرد