شب تولدم شمعا با اشکای چشمام میشه خاموش
سخته باور کنم اصل کاری امشبو کرده فراموش
اولین ساله نیست تا منو محکم بگیره تویه آغوش
حتی حاضر نشد چند دقیقه پای صحبتام بشینه
سخته آدم بخواد همه زندگیشو با کسی ببینه
تو بزرگش کنی یکی دیگه اونو از شاخه بچینه
یه زنگ خالی نزد تا تبریک بگه به اونکه چشم انتظاره
گریه برا مرد چه زشته اما گریه برا چشمم اعتباره
قول داده بودیم این شبو هیچ چیز نتونه از یادمون برونه
حتی اگه ماله هم نبودیم تولدو یادمون بمونه
اصلا نمیدونم که چند ساله شدم با شمع رو اینکه کم ناله شدم
انگار نه انگار که دارم میسوزم انگار نه انگار که بیچاره شدم
به جوونیت قسم پیر شدمو برام نمونده پرو بالی
شب تولدم همه اومدن ولی جای تو خالی
هر کی پرسید کجاست بهش میگم تورو خدا نپرس سوالی
یه زنگ خالی نزد تا تبریک بگه به اونکه چشم انتظاره
گریه برا مرد چه زشته اما گریه برا چشمم اعتباره