توی این خرابه ی متروکه
تو که نیستی همه چی مشکوکه
بی تو حتی به خودم مظنونم
تا ابد زندونی ام زندونم
خسته از عکسای یادگاری ام
حتی از عکس خودم فراری ام
بیا این خرابه رو شادش کن
دل غمگینمو آبادش کن
ای غم و شادی من روح آبادی من
روز برگشتن تو روز آزادی من
با تو از من دوره وحشت و دلشوره
تو که نیستی خونه خونمون ویرونه
من که از دوری تو دلتنگم
دست خالی با دلم میجنگم
نمیذارم به کسی نگاه کنه
خودشو تو دل هرکی جا کنه
نمی خوام که بی تو عاشق باشه
واسه ی من آیینه ی دق باشه
بخت خوابیده رو بیدارش کن
بیا این زندونو آوارش کن
تا روزی که نفس میکشم ازت با تمام وجودم بیزارم بخاطر این آهنگ
منظورم آهنگ صندلی انتظار بود
اینقدرررررر دوسش دارم که نفرت تو و امثال تو نه تنها خنثی میشه بلکه ی کوه حس خوب باقی میمونه 💛
آینه، چون نقش تو بنمود راست خود شکن، آیینه شکستن خطاست