از اين بالا نيگا کردم زمين منو صدا ميزد
يکي ميگف بپر پايين يکي تو قلبم جا ميزد
وقت تموم کردن کار شهامت دل بريدن
خط کشيدن دور همه به حس پرواز رسيدن
حالا بايد چيکار کنم خاطره ها رو خط زدم
کاري که اينجا ندارم گذشتنو خوب بلدم
براي گريه کردنات يکي دو روزي کافيه
سيا بپوش براي من اينم براي قافيه
فقط من از اينجا ميرم فک نکنم چيزي بشه
نه آسمون زمين مياد نه ابري باروني ميشه
حرفاي آخرو زدم کارو بايد تموم کنم
حيفه که اين ثانيه رو براي حرف حروم کنم
تا روزی که نفس میکشم ازت با تمام وجودم بیزارم بخاطر این آهنگ
منظورم آهنگ صندلی انتظار بود
اینقدرررررر دوسش دارم که نفرت تو و امثال تو نه تنها خنثی میشه بلکه ی کوه حس خوب باقی میمونه 💛
آینه، چون نقش تو بنمود راست خود شکن، آیینه شکستن خطاست