در هوایت بی قرارم روز و شب سر ز پایت بر ندارم روز و شب
روز و شب را همچو خود مجنون کنم روز و شب با کی .. روز و شب
جان و دل از عاشقان میخواستم جان و دل را میسپارم روز و شب
تا نیابم آن چه در مغز من است یک زمانی سر به خواهم روز و شب
با جان روز و جان شب ای جان تو انتظارم انتظارم روز و شب
تا به سالی نیستم موقوف عید آمده تا عید … روز و شب
زان شبی که وعده کردی روز بعد روز و شب را میشمارم روز و شب
بس که کشته مهر جانت تشنه است سر به دیده اشک بارم روز و شب
تو که عشقت مطربی آغاز کرد با چنگم … روز وشب
میزنی تو با زخمه و بر میروم تا به گردن روزی گذارم روز و شب
جان روز و جان شب ای جان تو انتظارم انتظارم روز و شب
تا به سالی نیستم موقوف عید آمده تا عید … روز و شب
زان شبی که وعده کردی روز بعد روز و شب را میشمارم روز و شب
بس که کشته مهر جانت تشنه است سر به دیده اشک بارم روز و شب
**
تو که عشقت مطربی آغاز کرد با چنگم … روز وشب
میزنی تو با زخمه و بر میروم تا به گردن روزی گذارم روز و شب
جان روز و جان شب ای جان تو انتظارم انتظارم روز و شب
تا به سالی نیستم موقوف عید آمده تا عید … روز و شب
زان شبی که وعده کردی روز بعد روز و شب را میشمارم روز و شب
بس که کشته مهر جانت تشنه است سر به دیده اشک بارم روز و شب