دیدگاه کاربران
دیدگاهی یافت نشد .
وقتی از اول قصه
نگاهم سرد و بی حسه
اون نگاهی که ازت سیره
باز داره از زندگیت میره
باز داره میره که تنها شی
که زندونیِ غم باشی
من پشیمونم ولی بازم
با این تنهایی می سازم
انگاری حس پشیمونی
که ازش هیچی نمی دونی
واسه ی تو تازگی داره
واسه ی من عاقبتِ کاره
باید عادت کنم با حال و روزم
من این روزا رو آسون سر نکردم
می دونم این جدایی اشتباهه
پیشمونم ولی برنمی گردم
باید عادت کنم با حال و روزم
من این روزا رو آسون سر نکردم
می دونم این جدایی اشتباهه
پیشمونم ولی برنمی گردم
من اگه میگم که دارم میرم
آخه از دست تو دلگیرم
زندگیمون مثل زندونه
پس دیگه حرفی نمی مونه
تو همون کوچه ی بن بستی
که می گفتی تا تهش هستی
تو سقوط و یاد من دادی
که الان از چِشَم افتادی
**
انگاری حس پشیمونی
که ازش هیچی نمی دونی
واسه ی تو تازگی داره
واسه ی من عاقبت کاره
باید عادت کنم با حال و روزم
من این روزا رو آسون سر نکردم
میدونم این جدایی اشتباهه
پیشمونم ولی برنمی گردم
باید عادت کنم با حال و روزم
من این روزا رو آسون سر نکردم
میدونم این جدایی اشتباهه
پیشمونم ولی برنمی گردم