متن آهنگ رسول لبخند خدا
زندون غمم با تو پر از خنده میشم
مگر چه کمم از تو چه آکنده میشم
طول هفته رو تا جمعه ها پر می زنم
من لحظه به لحظه به آسمون سر می زنم
می دونم تو راهی خنده ی احمد رو لبت
می دونی که ما منتظریم خاک قدمت
تو صاحب قلب و روح و دنیای منی
می دونم میای قصه هام و می بری
تو از زلاله ی پاک ولی خلاصه ی خوی علی
دلم خوشه به نوکریت جلاله ذات منجلی
سلاله ی پاک ولی خلاصه ی خوی علی
دلم خوشه به نوکریت جلاله ذات منجمی
چقدر خوبه تو رو داریم و می نازیم که هستی
ندیدم خالی برگرده از احسان تو دستی
تموم عمر و با شوق تو منتظر می مونیم
تا از جاده ی آبادی بیای اینو می دونیم
تو وقتی بیای جنگ و گریزی نمی مونه
کسی از درد و رنج و غصه، قصه نمی خونه
تو لبخند خدا رو روی هر خونه می ذاری
تو با آمدنت باز به دلا عشق میاری
تو از زلاله ی پاک ولی خلاصه ی خوی علی
دلم خوشه به نوکریت جلاله ذات منجمی
زلاله ی پاک ولی خلاصه ی خوی علی
دلم خوشه به نوکریت جلاله ذات منجمی