دیدگاه کاربران
دیدگاهی یافت نشد .
عشقت آمد تا دل دیووانه اما دیر کرد برق چشمان تو رویای مرا تعبیر کرد
من که عاشق شدنم دست خودم نیست ولی تا تو خندیدی نگاه من به تو تغییر کرد
به خدا فکر تو دیووانه کننده است بیا این دیووانگی تقصیر تو هم هست بیا
آخرش از غم تو میروم از دست بیا عشق تو چشم مرا روی همه بست بیا
آتش افتاده بر دل و جانمم دیگر چه میخواهی من نمیدانم
با خیال تو زیر بارانم یک شهر میداند که از عشق تو دیووانم
عشق یعنی هم دردی و درمانی عشق یعنی در دل تو
فقط نیمه پنهانی عشق یعنی فال تو ته فنجانم عشق یعنی میخندی و من حیرانم
آتش افتاده بر دل و جانمم دیگر چه میخواهی من نمیدانم
با خیال تو زیر بارانم یک شهر میداند که از عشق تو دیووانم
***
آتش افتاده بر دل و جانمم دیگر چه میخواهی من نمیدانم
با خیال تو زیر بارانم یک شهر میداند که از عشق تو دیووانم
عشق یعنی هم دردی و درمانی عشق یعنی در دل تو
فقط نیمه پنهانی عشق یعنی فال تو ته فنجانم عشق یعنی میخندی و من حیرانم
آتش افتاده بر دل و جانمم دیگر چه میخواهی من نمیدانم
با خیال تو زیر بارانم یک شهر میداند که از عشق تو دیووانم