این دیونه دیونه ی من نیست یه جورایی عجیب در گریزه
یا من یخ میزنم از حس سردش با من بهم میرزم از رفتنش … !
کسی که اومد و من و عوض کرد چطور میشه یهو از ریشه سرد شه … !
کسی که فکر آینده رو می کرد مگه میشه از گذشته رد شه
نمی فهم اصلا زندگی رو من از بعدش چطور میشه بمونم … !
همه ی دنیام رو از دست ام درآورد ولی هنوز پی آینده مونم
***
توی این جریان یه جور زخم خوردم نشستم تو دل آتیش بسوزم … !
مگه چند بار میشه از نو بسازم مگه میشه چند بار میشه زخم رو بدوزم
نه این این دیونه دیونه ی من نیست یه جورایی عجیب در گریزه… !
یا من یخ میزنم از حس سردش با من بهم میرزم از رفتنش
نمی فهم اصلا زندگی رو من از بعدش چطور میشه بمونم … !
همه ی دنیام رو از دست ام درآورد ولی هنوز پی آینده مونم