طعم همه خشک است حقیقت
شیرین شوم از شهد شکوهت
ای خسرو شیرین دهنان قند دمادم
پر ساز رگ نیشکرم را مرداب مرا
زنده کن ای دوست از چشمه صافت
بدهم تا سیراب شوم جان به کف آرم
تقدیم کنم پا و سرم را
**
چون پس رود رحمت جانان ما پست رویم تا که ببارد
بر چهره ما رحمت باران دریاب ضمیر لاغرم را
ناباب مرا باب کن ای دوست تا باب شوم صوی تو آیم
آزاد شوم از دو جهانت دریاب ضمیر خود سرم را
حق القدمت را با جان دهم ای دوست
دریاب تنم را دریاب سرم را
حق القدمت را با جان دهم ای دوست
دریاب تنم را دریاب سرم را
تا روزی که نفس میکشم ازت با تمام وجودم بیزارم بخاطر این آهنگ
منظورم آهنگ صندلی انتظار بود
اینقدرررررر دوسش دارم که نفرت تو و امثال تو نه تنها خنثی میشه بلکه ی کوه حس خوب باقی میمونه 💛
آینه، چون نقش تو بنمود راست خود شکن، آیینه شکستن خطاست