ناله ز درد هجران واي از غم جدايي
فکر وداع بايد از روز آشنايي
با من بمان برادر طاقت نمانده ديگر
باور نمي کنم من شد موسم جدايي
گويد غريب مادر اي يادگار حيدر
فردا بريده حنجر در دشت کربلايي
**
واي از شب فراق و اندوه بي تو ماندن
دل کندن از تو دلبر دارد چه ماجرايي
اي نازنين گل من گفتي بمانم اما
با ديدن تو گردد مرغ دلم هوايي
گويد غريب مادر اي يادگار حيدر
فردا بريده حنجر در دشت کربلايي
در دشت کربلايي
گر شام هجر و دوري هرگز سحر ندارد
ماه تو در شب دل دارد چه دلربايي
کرب و بلايت امشب بوي مدينه دارد
همراه عطر نرگس خواند مرا ندايي
گويد غريب مادر اي يادگار حيدر
فردا بريده حنجر در دشت کربلايي
گويد غريب مادر اي يادگار حيدر
فردا بريده حنجر در دشت کربلايي
در دشت کربلايي
تا روزی که نفس میکشم ازت با تمام وجودم بیزارم بخاطر این آهنگ
منظورم آهنگ صندلی انتظار بود
اینقدرررررر دوسش دارم که نفرت تو و امثال تو نه تنها خنثی میشه بلکه ی کوه حس خوب باقی میمونه 💛
آینه، چون نقش تو بنمود راست خود شکن، آیینه شکستن خطاست