هم خواستنی بودی
هم چیدنی بودی
هم باغچه مون گُل داشت
زنجیر می خواستم
دستتاتُ بخشیدی
از من تا اون دستا
هر دره ای پل داشت
پل بود اما ریخت
گل بود اما مُرد
عمر منم قدِ
عشقت تحمل داشت
هر روز پاییزه
هر هفته پاییزه
هر ماه پاییزه
هر سال پاییزه
پنهونم از چشمات
ماه پسِ ابرم
من کاسه ی صبرم
این کاسه لبریزه
آروم نمی گیرم
از دستِ زنجیرم
بی عشق می میرم
من روز دیدارم
از دوستی پُر من
از دوست دلخور من
آجر به آجر من
من پشتِ دیوارم
لعنت به این دیدار
لعنت به این دیوار
لعنت به این آوار
من زیر آوارم
**
لعنت به این دیدار
لعنت به این دیوار
لعنت به این آوار
من زیر آوارم
هر روز پاییزه
هر هفته پاییزه
هر ماه پاییزه
هر سال پاییزه
پنهونم از چشمات
ماه پسِ ابرم
من کاسه صبرم
این کاسه لبریزه
تا روزی که نفس میکشم ازت با تمام وجودم بیزارم بخاطر این آهنگ
منظورم آهنگ صندلی انتظار بود
اینقدرررررر دوسش دارم که نفرت تو و امثال تو نه تنها خنثی میشه بلکه ی کوه حس خوب باقی میمونه 💛
آینه، چون نقش تو بنمود راست خود شکن، آیینه شکستن خطاست