اولش فکرنمیکردم که دلم رو برده باشه
یادلم قول چشای روشنش روخورده باشه
امانه گذشته دیدم دل من دیونه ترشد
به تو گفتم و دلت ازقصه ی من باخبرشد
آخ که چه لذتی داره نازچشماتو کشیدن
رفتن یه راه دشوار واسه هرگزنرسیدن
**
میدونم دوسم نداری مثل روزای گذشته
من خودم خوندم توچشمات یه کسی اونونوشته
میدونم فرقی نداره واست عاشق بودن من
میدونم واست یکی شد بودنو نبودن من
اماروح من یه دریا پره ازموجو تلاطم
ساحلش توییو موجاش خنجرای حرف مردم
تا روزی که نفس میکشم ازت با تمام وجودم بیزارم بخاطر این آهنگ
منظورم آهنگ صندلی انتظار بود
اینقدرررررر دوسش دارم که نفرت تو و امثال تو نه تنها خنثی میشه بلکه ی کوه حس خوب باقی میمونه 💛
آینه، چون نقش تو بنمود راست خود شکن، آیینه شکستن خطاست