برای پر پر شدن اقاقی ، برای بوسه های اتفاقی
تو این روزا که مثل شب سیاهه ، منتظر نور کدوم چراغی
برای لحظه های بی قراری ، ساعتای کشنده ی خماری
نعشه میکردی دلمو یه روزی ، الان خزونیه کدوم بهاری
رو صندلی انتظار میشینم ، گلای باغ حسرتو می چینم
یا مث سابق میشی برمیگردی ، یا نمیخوام دیگه تورو ببینم
تا روزی که نفس میکشم ازت با تمام وجودم بیزارم بخاطر این آهنگ
منظورم آهنگ صندلی انتظار بود
اینقدرررررر دوسش دارم که نفرت تو و امثال تو نه تنها خنثی میشه بلکه ی کوه حس خوب باقی میمونه 💛
آینه، چون نقش تو بنمود راست خود شکن، آیینه شکستن خطاست