چه می شد خدا یا
چه می شد اگر ساحلی دور بودم
شبی با دو بازوی بگشوده خود
تو را می ربودم تو را می ربودم
هر که چون لاله کاسه گردان شد
زین جفا رخ به خون بشوید باز
جز فلاطون خم نشین شراب
سر حکمت به ما که گوید باز
گرد بیت الحرام خم حافظ
گر نمیرد به سر بپوید باز
***
تو را می ربودم تو را می ربودم
هر که چون لاله کاسه گردان شد
زین جفا رخ به خون بشوید باز
جز فلاطون خم نشین شراب
سر حکمت به ما که گوید باز
گرد بیت الحرام خم حافظ
گر نمیرد به سر بپوید باز
با سلام بسیار عالی بود .برگشتم به سالهای دهه ۷۰